محمود محمود ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

❀گلی از بهشت❀

کی اومدخونمون؟؟

سلاااااااااااااااام به فینگلیه خودم ببخش مادری این چندروز گرفتارخونه تکونیم و دیربه دیر آپ میشم عرضم به حضور نازنیت که از پنج شنبه تا دیشب مامان جون وبابا جون خونمون بودن وااااای خیلی خوشحال بودی که باباجونیت اومده بودو ازبغلش جدا نمیشدی آره دیگه تا باباجونتو میبینی ما رو یادت میره و همش با هم بازی میکنیدمنم که با ذوقت ذوق میکردم راستی تازگی یاد گرفتی که موتورتو برونی و پاتو میذاری رو پدال و میری اما از اونجایی که هنوز تعادل فرمونشو نداری گاهی  مستقییییم.... * * * * میری تو دیوار....آآآآخ  اونوقته که صدای جیغت به اسمون میره من وبابا هم که بیخبر،فک میکنیم چیزی شده میپر...
5 اسفند 1391

هنوزمريضي

قربونت بشم مادر كه هنوز خوب نشدي 3شبه كه تب داري وشباهمش بيداري ابريزش وگلودردم ولت نكرده داروهم اثرنداره اگه تافردابهترنشدي بازميبرمت متخصص خداكنه صبح بهترباشي جونم
1 اسفند 1391

روزت مبارک عشقم☻ ♥ ☻

برای عشقم در روز عشق مینویسم برای تویی که تنهایی هایم پر از یاد توست… برای تویی که قلبم منزلگه عـــشـــق توست … برای تویی که احسا سم از آن وجود نازنین توست … برای تویی که تمام هستی ام در عشق تو غرق شد… برای تویی که چشمانم همیشه به راه تو دوخته است… برای تویی که مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاک خود کردی… برای تویی که وجودم را محو وجود نازنین خود کردی… برای تویی که هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است… … تویی که سـکوتـت سخت ترین شکنجه من است برای برای تویی که قلبت پـا ک است … برای تویی که در عشق ، قـلبت چه بی باک است… برای تویی که عـشقت مع...
25 بهمن 1391